نگرش شما چیست؟ جهان را چگونه می بینید؟
فهرست مطالب
نگرش شما چیست؟ جهان را چگونه می بینید؟
شما برای چه کاری مناسب هستید؟
با توجه به تصویر زیر در مییابید که آیا مبتلا به خطای تطبیقی هستید و یا شکل های مختلف را به صورتی یکسان توصیف و به یکدیگر مرتبط میکنید –
و اینکه تصویر زیر چه معنی و مفهومی برای شما دارد.
با توجه به سه تصویر زیر، چگونه آنها را به یکدیگر مرتبط میکنید:
اگر از شما در ارتباط و توصیف این سه شکل سوال شود، به طرق متفاوتی پاسخ خواهید داد.
مثلا خواهید گفت: همه آنها چهار گوش هستند.
یا اینکه خواهید گفت: همه آنها چهار طرف دارند.
یا اینکه خواهید گفت: دو تا از آنها راست و عمودی ایستاده اند و سومی به صورت افقی قرار گرفته است و یا اینکه: دو تا از آنها شبیه یکدیگر هستند و سومی متفاوت است.
پاسخ های معقول زیادی برای این تصاویر و سوال های آن وجود دارند،
ولی در نهایت پاسخ چیست؟
تمامی آنچه گفته شد توصیفاتی از یک سری تصاویر یکسان بوده که به روش های متفاوتی بیان شده اند.
پس یک سری از این توضیحات مربوط به افرادی است
که خطای تطبیقی داشته و دیگر توضیحات، مربوط به
کسانی است که خطای تطبیقی نداشته و ارتباط دادن
بین اجسام و اشکال متفاوت، برای آنها معنی و مفهوم خاصی دارد.
چگونگی نگرش ، مرتب سازی اطلاعات جهت یادگیری و درک و فهم امثال این گونه امور، بر عهده برنامه ای ذهنی و مغزی است.
برای اینکه بتوان از مشکل تطبیق دادن های مربوط
و نامربوط افراد و یا عدم تطبیق آگاه شد، درباره رابطه میان هر نوع مجموعه ای از اشیاء و یا شرایط، سوال کرده و به پاسخ های گفته شده توجه کنید
که آیا ابتدا باید بر روی مشابهت ها متمرکز شد یا اختلافات.
مبتلایان به خطای تطبیقی (یکسان بینی اشیاء)
برخی از مردم دنیا، آنچه در دنیا وجود دارد را یکسان میبینند.
آنها به جهان پیرامون خود نگاه کرده و همه چیز را مشابه و همانند یکدیگر مشاهده میکنند.
به این افراد، مبتلایان به اختلال تطبیقی گفته میشود.
وقتی به چهار شکل نگاه میکنند، میگویند:
“خب این چهار شکل که همه مربع و مستطیل میباشند.
“نوع دیگری از این افراد دقت بیشتری به خرج داده و خواهند گفت:
“درست است که تمامی این چهار شکل مربع مستطیل میباشند ولی سه تای آنها عمودی و ایستاده و چهارمی افقی و خوابیده است.”
مبتلایان به عدم یکسان بینی
نوع دیگری از انسان ها را میتوان در زمره افراد غیر یکسان بین دسته بندی کرد.
دنیای پیرامون آنها، دنیایی است شامل
“عدم یکنواختی و غیر هم سان بودن اشیاء و هر آنچه در آن می باشد.”
دو نوع از این گروه انسان ها شناسایی شده اند.
اولین گروه، گروهی است با این نگرش ، هنگامی که به دنیا و هر آنچه که در آن هست نگاه میکنند، بین همه چیز اختلاف و تفاوت زیاد و چگونگی این تفاوت ها را درک میکنند.
البته همه اعضای این گروه نیز به طور کامل مشابه هم نیستند.
گروه دوم، انسان های مبتلا به عدم یکسان بینی هستند
که بین اشیاء موجود در این دنیا اختلافاتی با یک سری استثناء مشاهده میکنند و نگرش آنها در کارهای متغییر سازنده تر است.
این نوع از انسان ها همه چیز را با مقداری تفاوت،
یکسان میبینند یعنی اول به مشاهده یک سری از تفاوت ها میپردازند و سپس باقی چیزها را مشابه و یکسان دیده و درک میکنند.
تفاوت نگرش
این که انسان ها از نوع مبتلایان به اختلال تطبیقی یا عدم یکسان بینی باشند، بی اندازه حائز اهمیت میباشد و این افراد در زندگی میتوانند نقش های متفاوتی را ایفا کنند. |
اگر شغلی دارید که لازمه انجام آن، سال ها کار تکراری میباشد، آیا یک شخص تفاوت گرا و تنوع دوست را استخدام میکنید؟
مسلما پاسخ شما منفی است و فردی یکسان گرا را استخدام خواهید کرد.
چون این شخص به صورتی طبیعی قادر به انجام بی نهایت کار یکسان میباشد و مسلما از داشتن چنین شغلی بسیار لذت میبرد.
در مقابل، اگر شغلی دارید که نیاز به انعطاف پذیری بسیار
بالایی داشته و یا تابع تغییرات ثابتی است، به استخدام افراد یکسان گرا برای آن کار اقدام میکنید؟
مسلما پاسخ شما منفی خواهد بود.
توجه به این وجوه تمایز بین طبیعت و روحیه افراد، در انتخاب پرسنلی
که مدت های مدید از اشتغال به کار خود راضی و خشنود باشند، بسیار مفید فایده و مثمر ثمر خواهد بود.
مردم همیشه مطیع و فرمانبر باقی نمیمانند.
آنها میتوانند تا حدی استرتژی کار و زندگی و روش های
عملکرد خود را تغییر دهند، اما اگر با زبان خودشان با آنها صحبت کنید به نتایج مثبت و ارزشمندی خواهید رسید.
من (تونی رابینز) مقاله ای به نام “چگونه میتوان مردم را به واقع متقاعد کرد” را در همین زمینه نوشته و آماده و منتشر کرده ام.
تبدیل انسان های انعطاف ناپذیر و یکسان گرا به افرادی قابل انعطاف، به زحمت بسیار زیاد و طولانی، حتی شاید به اندازه تمامی طول زندگی،
نیاز دارد، اما با این وجود، تلاش های شما
حداقل این دسته از انسان ها را کمی از لحاظ رفتاری ملایم تر کرده و تا حدی روش و رفتار خشن و غیر قابل انعطاف آن ها را کاهش داده و قابل تحمل برای جامعه میکند.
از سوی دیگر برای انسان های یکسان گرا مفید است بیاموزند که تفاوت ها را ببیند.
برای اینکه یک انسان یکسان گرا بتواند وضعیتی عمومی
و قابل قبول جامعه را به دست آورد، مثلا مفید است که
به تفاوت های به وجود آمده بین هفته پیش و این هفته
توجه کند و یا اینکه به بررسی تفاوت بین شهرهای
مختلف بپردازد و مثلا نگویند فرقی بین لس آنجلس و نیویورک ندیدم و خیلی شبیه هم بودند).
توجه به تفاوت ها در زندگی به نوعی، طعم و چاشنی آن محسوب میشوند.
بحث دیگر اینکه، آیا یک فرد یکسان گرا با یک فرد
تفاوت گرا که نگرش متفاوتی دارند میتوانند در کنار یکدیگر زندگی خوبی داشته باشند؟
به طور حتم، بله، تا زمانی که همدیگر را درک میکنند،
میتوانند زندگی خوب و موفقی را در کنار هم داشته باشند و هنگامی که اختلافاتی به وجود آمد، آن ها روحیه و دید متقابلشان از دنیا را شناخته و به درک یکدیگر میپردازند.
این افراد هیچگاه یکدیگر را انسانی بد و غیر محق در قضاوت هایشان، به خصوص در مورد اتفاقاتی که در این دنیا میافتند، نمیدانند.
آن ها همدیگر را کاملا درک کرده و میدانند که طرف مقابل اتفاقات و وقایع را به نحو دیگری درک میکند.
لازم نیست در این زمینه به نوعی سازش و سازگاری برسند،
آنها میدانند اختلافاتی در درک واقعیات پیرامون خود دارند، در نتیجه هر دو به هم احترام گذاشته و میآموزند تا چگونه حرمت یکدیگر را حفظ کنند.
منبع: www.tonyrobbins.com
ترجمه شده در تحریریه گروه ضد گلوله